او...




















او...

 . . .او

او یک سایه است

سایه در تاریکی دیده نمیشود

از جنس تاریکی است و تاریکی بهترین همدم اوست

همیشه تنهاست

ظاهرش سیاه است ولی باطنش روشن

چشمانش همیشه باز است و زبانش همیشه بسته

گوشهایش به خوبی می شنود

حیاتش هدف است مرگش ناامیدی

خشم او از احساسات نیست

همیشه به آینده می اندیشد و پیروزی و تا آخرین لحظه شکست ناپذیر است

میراث او استاد اوست

میبیند ولی دیده نمی شود و از تمام دیده ها پنهان است

او هیچگاه راحت نیست و دشمنانش بیشمارند

عمل می کند اما تحدید نه

انتهای حرفش شمشیر برهنه ی اوست

آینده را می بیند و گذشته را درک می کند

کمک می کند اما کمک نمی گیرد

خسته می کند ولی خسته نمی شود

با باد و سایه همسفر است

اویکی بود یکی هست و یکی خواهد ماند

او یک نینجا ست.



نوشته شده توسط علیرضا توکلی در پنج شنبه 20 شهريور 1388برچسب:,

و ساعت 23:13